این ماجرا را بخوانید:
همزمان با حضور احمدی نژاد در میان جمعیت انبوه مردم ضاحیه لبنان در سفر حماسی اخیر که به استقبال وی آمده بودند، نیروهای مقاومت براساس یک سنت دیرینه، صدها تیرهوایی شلیک کردند.
در این میان، گلوله ای که از یک ضدهوایی شلیک شده و عمل نکرده بود در بازگشت به زمین روی بدن یکی از رزمندگان حزب الله که در جمع متراکم و بی نظیر استقبال کنندگان ایستاده بود فرود آمد و براثر شتاب ناشی از سرعت سقوط، بخشی از سینه وی را شکافته و در آن جای گرفت.
رزمنده حزب الله اگرچه از درد به خود می پیچید ولی زبان به کام گرفت و نه فقط فریادی به نشانه درد که واکنشی طبیعی و قابل انتظار بود، نکشید، بلکه صدایی نیز برنیاورد. چند دقیقه بعد در حالی که احساس می کرد رو به بی هوشی می رود، تلاش کرد به آرامی از میان جمعیت بیرون برود و... در این هنگام بود که اطرافیان متوجه ماجرا شدند و با مشاهده رگه های خون که روی پیراهنش دویده بود او را به بیمارستان رساندند و خوشبختانه خیلی زود مداوا شد.
وقتی از این رزمنده حزب الله پرسیدند که چرا بلافاصله بعد از اصابت گلوله عکس العملی نشان نداده بود تا بی وقفه به بیمارستان منتقل شود؟ در پاسخ گفته بود؛ رخداد بزرگی در حال وقوع بود. واقعه ای که تمامی بافته های دشمنان علیه مقاومت لبنان را نقش بر آب می کرد. و من بیم آن داشتم که فریادم از درد، توجه حاضران را از آن رخداد عظیم به یک «ماجرای فرعی»! جلب کند و...
کشور ما از اینگونه اتفاقات را زیاد در دفاع مقدس شاهد بوده اما امروزه با شنیدن این ماجرا که درکشوری مانند لبنان اتفاق افتاده مو بر انداممان خبردار میایستد! بنابراین باید به سید حسن نصرالله تبریک گفت به واسطه تربیت چنین نیروهایی، سید حسن به درستی مفاهیم انقلاب را به مردم کشورش منتقل کرده برای همین است که به درستی لقب نواده روح الله را به او دادند.
این را هم بخوانید:
سال گذشته بود که مطلبی را می خواندم از حجت الاسلام زائری که نوشته بود حزب الله لبنان افرادش را از تحصیل در دانشگاهها و مراکز آموزشی ایران منع کرده است چون در ایران اسلامی مفاهیم و مبانی اسلامی و تشیع همچون ولایت فقیه به درستی آموزش داده نمی شوند و دانشجویان و دانش آموزان درک درستی از این مفاهیم پیدا نمیکنند و در مواقع زیادی به ضدیت با آنان میرسند!
منبع : http://tavallaei.blogfa.com
کلمات کلیدی:
این ماجرا را بخوانید:
همزمان با حضور احمدی نژاد در میان جمعیت انبوه مردم ضاحیه لبنان در سفر حماسی اخیر که به استقبال وی آمده بودند، نیروهای مقاومت براساس یک سنت دیرینه، صدها تیرهوایی شلیک کردند.
در این میان، گلوله ای که از یک ضدهوایی شلیک شده و عمل نکرده بود در بازگشت به زمین روی بدن یکی از رزمندگان حزب الله که در جمع متراکم و بی نظیر استقبال کنندگان ایستاده بود فرود آمد و براثر شتاب ناشی از سرعت سقوط، بخشی از سینه وی را شکافته و در آن جای گرفت.
رزمنده حزب الله اگرچه از درد به خود می پیچید ولی زبان به کام گرفت و نه فقط فریادی به نشانه درد که واکنشی طبیعی و قابل انتظار بود، نکشید، بلکه صدایی نیز برنیاورد. چند دقیقه بعد در حالی که احساس می کرد رو به بی هوشی می رود، تلاش کرد به آرامی از میان جمعیت بیرون برود و... در این هنگام بود که اطرافیان متوجه ماجرا شدند و با مشاهده رگه های خون که روی پیراهنش دویده بود او را به بیمارستان رساندند و خوشبختانه خیلی زود مداوا شد.
وقتی از این رزمنده حزب الله پرسیدند که چرا بلافاصله بعد از اصابت گلوله عکس العملی نشان نداده بود تا بی وقفه به بیمارستان منتقل شود؟ در پاسخ گفته بود؛ رخداد بزرگی در حال وقوع بود. واقعه ای که تمامی بافته های دشمنان علیه مقاومت لبنان را نقش بر آب می کرد. و من بیم آن داشتم که فریادم از درد، توجه حاضران را از آن رخداد عظیم به یک «ماجرای فرعی»! جلب کند و...
کشور ما از اینگونه اتفاقات را زیاد در دفاع مقدس شاهد بوده اما امروزه با شنیدن این ماجرا که درکشوری مانند لبنان اتفاق افتاده مو بر انداممان خبردار میایستد! بنابراین باید به سید حسن نصرالله تبریک گفت به واسطه تربیت چنین نیروهایی، سید حسن به درستی مفاهیم انقلاب را به مردم کشورش منتقل کرده برای همین است که به درستی لقب نواده روح الله را به او دادند.
این را هم بخوانید:
سال گذشته بود که مطلبی را می خواندم از حجت الاسلام زائری که نوشته بود حزب الله لبنان افرادش را از تحصیل در دانشگاهها و مراکز آموزشی ایران منع کرده است چون در ایران اسلامی مفاهیم و مبانی اسلامی و تشیع همچون ولایت فقیه به درستی آموزش داده نمی شوند و دانشجویان و دانش آموزان درک درستی از این مفاهیم پیدا نمیکنند و در مواقع زیادی به ضدیت با آنان میرسند!
منبع : http://tavallaei.blogfa.com/
کلمات کلیدی:
منبع :
کلمات کلیدی:
نوجوانان شهید در دوران دفاع مقدس آنچنان به انوار تابناک الهی چنگ انداخته بودند که حتی عالمان و فقیهان هم آرزوی داشتن یک لحظه از حالات معنوی آنها را داشتند.
این نوجوان و جوانان شهید همان هایی هستند که در مسیر رسیدن به معشوق ابدی، با ابزار تقوای الهی ره صد ساله را یک شبه پیمودند و رسیدند به جایی که امروز برای بسیاری از ما دست نیافتنی می نماید…
خواندن بخشی از یادداشت های یک شهید شانزده ساله به نقل از وبلاگ یاد لاله ها شاید برای لحظاتی ما را به فکر فرو برد که کجاییم و چه می کنیم:
راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده، می نویسد: در تفحص شهدا، دفترچه یادداشت یک شهید شانزده ساله پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت کرده بود.
گناهان یک روز او عبارت بودند از:
• سجده نماز ظهر طولانی نبود.
• زیاد خندیدم.
• هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد.
راوی در سطر آخر افزوده بود که: دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم…
کلمات کلیدی:
به گزارش مشرق، صالح دلدم تهیه کننده و کارگردان سینما در بخشی از نامه سرگشاده خود که توسط رسانه های کشور سانسور شده است، نوشته است: در اردیبهشت ماه سال گذشته بنا بر پیشنهاد زهرا رهنورد، جلسهای در دفتر میرحسین موسوی با عدهای از سینماگران کشور برگزار گردید و قرار بر این شد تا با سازماندهی هنرمندان مشهور سینما در قبال پرداخت هدایا و مبالغی هنگفت، این افراد با استفاده از شهرت خود در سطح جامعه به بسیج نیروهای جوان به عنوان طرفداران موسوی اقدام نمایند که در این راستا منیژه حکمت معروف به عباس آقای سینما که فیلمهای بحثبرانگیزی چون زندان زنان و سه زن را در کارنامه دارد و ارتباطات قویای نیز در خارج از مرزهای کشور برقرار کرده و از طریق نمایش فیلمها در خارج از کشور و جذب سرمایه از آن سوی مرزها وضعیت مناسبی پیدا کرده است به عنوان مسئول ستاد هنرمندان میرحسین موسوی در قیطریه (که بعدها به ستاد فتنه معروف گردید) مشغول به کار شد و از طریق ارتباطاتی که از قبل با محسن مخملباف (دوست شوهر سابق منیژه حکمت «جمشید آهنگرانی») مدیریت هنری خارج از کشور و از طریق جذب دوستان و همکاران داخلی ازجمله رخشان بنیاعتماد، بهمن فرمانآرا، لیلی رشیدی، بهاره رهنما، محمدعلی نجفی، جعفر پناهی، محمد نوریزاد و تنی چند که هسته اصلی کانون فتنه هنرمندان را در ستادی به عنوان ستاد قیطریه تشکیل میدادند، مدیریت هنری داخل کشور میرحسین را بر روی غلطک انداخت.
رخشان بنیاعتماد که امسال نیز با مچبند سبز در جشن مستند خانه سینما شرکت داشت و هنگام دریافت جایزه از دوستان خودش به عنوان هیئت داوران! سخنرانی سراسر تهمت و افترایی به انجام رسانید، وظیفه ساخت فیلمی غیرقانونی با حضور سینماگران معروف را بر علیه دکتر احمدینژاد و در دفاع از جنبش به اصطلاح سبز بر عهده گرفت که این فیلم به صورت غیرقانونی و در گسترهای وسیع در تهران پخش گردید.
بنیاعتماد همزمان با حضور خودش در ستاد هنرمندان موسوی، باران کوثری دخترش را به ستاد مهدی کروبی فرستاد که نقش باران کوثری به عنوان بازوی اجرایی جمیله کدیور (معاونت بانوان ستاد کروبی) در تجمعات غیرقانونی در برابر سازمان صدا و سیما و اخلال در نظم عمومی جامعه از طریق سازماندهی تجمعات غیرقانونی با استفاده از شهرت خویش بر هیچکس پوشیده نیست.
هیئت مدیره خانه سینما در جریان قبل از انتخابات با عنوان سؤال خانه سینما از کاندیداها زمینهسازی لازم را جهت ورود این تشکل به مباحث سیاسی پدید آورد که در جواب این سؤال، عباس عبدی از مدیران ستاد مهدی کروبی که قبلاً به اتهام جاسوسی در زندان بوده است بیانیهای صادر کرد و مدیران ستاد موسوی به سرپرستی زهرا رهنورد جلسات مشترکی با هیئت مدیره خانه سینما برگزار نمودند که در این میان نمیتوان از نقش حیدریان معاونت سینمایی وزارت ارشاد در دوره خاتمی و بازوی اجرایی میرحسین موسوی در فرهنگستان هنر چشمپوشی کرد.
سخنرانیهای افرادی چون بهاره رهنما، لیلی رشیدی، پگاه آهنگرانی (دختر منیژه حکمت)، بهمن فرمانآرا، محمدعلی نجفی، لیلا حاتمی و... در تجمعات انتخاباتی میرحسین موسوی که با مدیریت فائزه هاشمی انجام میگرفت نیز در راستای برنامه ریزی قبلی خانه سینما و جلسات محفلی این تشکل صورت میگرفت.
پس از انتخابات و با شروع حوادث تأسفبار بعد از آن نیز عدهای از اعضای خانه سینما ساکت نشسته و با شرکت در تجمعات و با تحریک دیگران به فتنهانگیزیهای خود ادامه دادند که از آن جمله میتوان به حضور بهروز افخمی از مشاوران هنری مهدی کروبی که اکنون به کانادا گریخته است در تجمع روز شنبه 30 خرداد 88 در میدان توپخانه و پس از فصلالخطاب مقام معظم رهبری در نمازجمعه اشاره نمود و یا حضور پگاه آهنگرانی (دختر منیژه حکمت) در نمازجمعه اغتشاشگران به امامت حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی در تاریخی 26 تیرماه 88 که منجر به برافروخته شدن دوباره آتش فتنه گردید اشاره نمود که در این میان آهنگرانی با پخش گل و مچبند سبز در میان جمعیت نقش بسزایی در تحریک اغتشاشگران ایفا مینمود.
همزمان در خارج از کشور نیز محسن مخملباف و جعفر پناهی به عنوان سخنگویان جنبش خیالی سبز در محافل و کنفرانسهای ضدانقلابیون شرکت داشتند.
اینها تنها گوشهای از تلاشهای خط فتنه سینما در یک سال گذشته بود که روی کار آمدن وزیری انقلابی و معاون سینمایی مکتبی که در راستای سیاستهای دولت عدالتپرور به دنبال ارتقای سینمای کشور و مبارزه با مافیا و رانتخواری در سینما هستند را تحمل نمیکند و باقی را نیز میگذارم به وقتش چون در این مقال نمیگنجد.
مگر نظام ما یک نظام استغفرالله کمونیستی و مارکسیستی است که عدهای لمپن روشنفکرنما و عوامل نزول سینمای کشور در سالهای گذشته که به انواع فسادها آلوده هستند زیر سقفی به عنوان خانه سینما و شبیه به تشکلهای کارگری نظامهای سوسیالیستی جمع شوند و فتنهانگیزی کنند؟
کلمات کلیدی: